بالاخره گیرش آوردم
بیست و پنجم اردیبهشت یک هزار و سیصد و نود و سه هورا بالاخره گیرش آوردم ! بالاخره دستم بهش رسید مدتها بود دنبالش بود هی اون می چرخید و من می چرخیدم ولی امروز موفق شدم بگیرمش ، وقت گرفتمش خیلی احساس خوشحالی و غرور داشتم و به خاطر این پیروزی تا مدتها ولش نکردم کار به جایی رسید که مامان اومد وساطت کرد تا ولش کردم !!! ای شصت پای ناقلا گفته بودم گیرت میارم در ادامه مطلب می توانید عکس این فتح بزرگ رو ببینید! ...
نویسنده :
مامانی
9:52